سودای مایکل بلومبرگ در انتخابات آمریکا
شاید پول به تنهایی کافی نباشد
بلومبرگ، به جای محاسبات مالی باید به محاسبات سیاسیای میپرداخت که شاید به او میگفت، فهرست شلوغ گزینههای دمکرات برای رقابت با ترامپ، اگر به نظر رأیدهندگان مشکلی هم داشتهباشد، یک میلیونر سنتی میانهرو از جنس او، راهحلش نخواهد بود، آن هم در دورانی که یک جناح کامل در این حزب به دنبال جنگ با ثروتمندان است.
پیام نو: نقشآفرینی پول در صحنه سیاسی از موضوعاتی است که در آمریکا هم مانند ایران و شاید مشخصتر و صریحتر دربارهاش صحبت و گلایه میشود. سادهترین نگاه که کمترین بدبینی را هم داشتهباشد، باز باید اذعان کند که بدون پول کافی، یک کارزار انتخاباتی بهسختی میتواند کار خود را پیش ببرد و شاید نتواند. همین امسال چند نفر از فهرست عریض و طویل کاندیداهای دمکراتها برای نامزدی ریاستجمهوری، کمآوردن پول را در میان دلایل کناررفتن از رقابت داشتند که شاید مهمترینشان کامالا هریس بود. یکی از نامهای بسیار بزرگ رقابت که روی کاغذ از رقبای اصلی حساب میشد اما همین هفته گذشته با صحنه خداحافظی کرد.
پیروزی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ نیز موفقیت فردی ثروتمند دیده شد و بر این تصور افزود که با پول کافی، میتوان در صحنه رقابت به موفقیت رسید. امسال اما روند کار دو میلیونر در رقابت مقدماتی دمکراتها نشان میدهد، پول شاید اگرچه قطعاً لازم است اما کافی نیست.
مایکل بلومبرگ، نامزدی بود که بسیار دیرتر از دیگران وارد صحنه شد، زمانی که چند مناظره برگزار شده و صحنه رقابت شکل گرفته بود. حامیان بلومبرگ یا احتمالاً بتوان گفت کارزار او، با این ادعا که گزینههای اصلی رقابت به اندازه کافی قوی نیستند، او را راهی صحنه کردند تا حزب را نجات دهد. بلومبرگ که با گذشت چند ماه از شروع جدی رقابتها به صحنه رسیده بود قرار بود با یک ابزار، تأخیر شدیدش در ورود به صحنه و جمعآوری هوادار را جبران کند: پول! او یکی از سیاستمداران بسیار ثروتمند آمریکایی است که سابقه شهرداری نیویورک را داشتهاست و در دوران فعالیت سیاسی از عضویت در حزب جمهوریخواه شروع کرده، سپس مستقل شده و سپس به دمکراتها پیوسته است. بلومبرگ از چهرههای قدیمی و نزدیک به جریان سنتی و میانهروی حزب حساب میشود که هر دوره انتخاباتی، نامش به عنوان گزینه احتمالی مطرح است.
او این ابزار را به طور جدی نیز به کار برد: به گزارش فایوسرتیایت، ظاهراً بلومبرگ در هفته آخر ماه نوامبر، یعنی دو هفته پیش، به اندازه جمع تمام رقبایش، هزینه تبلیغات کردهاست. از ۲۳ نوامبر تا ۱ دسامبر، فقط هزینه آگهیهای تبلیغاتی تلویزیونی بلومبرگ، ۲۳.۷ میلیون دلار تخمین زده شدهاست. در حالی که تمام کاندیداهای دیگر، روی هم رفته، حدود یکسوم این عدد را داشتند، یعنی ۷.۶ میلیون دلار. گزارش این وبسایت معتبر آمار و تحلیل سیاسی حاکی است که بلومبرگ در مدتی کمی بیش از یک هفته پس از شروع کارش، یکسوم کل هزینههای تبلیغاتی کاندیداهای دمکرات را به خود اختصاص دادهاست. تنها کسی که در مجموع بیش از بلومبرگ خرج کرده، یک میلیونر دیگر به نام تام استایر است که از ژانویه، یعنی حدود یک سال قبل رقابت را شروع کردهاست.
کارزار بلومبرگ البته کمکهای مردمی چندانی نیز هنوز جمع نکردهاست و میتوان تقریباً صورتحساب تمام این هزینهها را به جیب شخص او مربوط دانست.
با این حال اما بلومبرگ هنوز اقبالی در میان رأیدهندگان ندیده است. او هنوز نتوانسته نه در نظرسنجیها و نه در جلب کمک مالی مردمی، حداقلهای لازم تعیینشده توسط حزب برای حضور در مناظرهای را فراهم کند که هفته آینده برگزار خواهد شد. کارزار بلومبرگ مدعی است، برنامه او برای جبران تأخیر، صرفنظرکردن از رقابتهای ایالتهای اول، یعنی آیوا، نیو همپشایر، نوادا و کارولینای جنوبی و جبران مافات در ایالتهای پرجمعیت بعدی است و تمرکز تبلیغاتی این کارزار هم فعلاً در ایالاتی مانند فلوریدا، کالیفرنیا و تگزاس است؛ اما جدای از اینکه چنین رویکردی، یعنی تلاش برای شنا در خلاف جهت جریانی که ممکن است بعد از چهار رقابت اول شکل گرفتهباشد، چقدر شدنی است، او در نظرسنجیهای ملی نیز جایگاه مناسبی ندارد. میزان هواداران بلومبرگ بر مبنای میانگین ریلکلیرپالیتیکس، تا اینجا حوالی ۵درصد چرخیدهاست، یعنی همان منطقهای که کامالا هریس کالیفرنیایی، یکی دو هفته آخر پیش از انصراف را آن جا گذرانده بود.
وضع میلیونر دیگر حاضر در رقابت هم خیلی بهتر نیست. استایر که مانند ترامپ از دنیای ثروت به دنیای سیاست پا گذاشته، تا بحال در مناظرهها هم بوده و به مناظره بعدی هم راه پیدا کردهاست اما طبق ریلکلیرپالیتیکس، او در نظرسنجی ملی حوالی ۱درصد، در آیوا به عنوان رقابت اول حوالی ۲درصد، نیوهمپشایر حوالی ۳درصد، نوادا ۳درصد و کارولینای جنوبی ۴درصد دارد، یعنی عملاً در محدوده خطای نظرسنجیها.
این تصویر را شاید بتوان این طور تفسیر کرد که برخلاف برخی نگاههای بدبینانه، پول «بهتنهایی» لااقل در صحنه انتخابات کار را پیش نمیبرد. بلومبرگ و استایر، ظاهراً نیاز و خواست رأیدهندگان را تأمین نمیکنند و آنها را قانع نکردهاند که به جای جو بایدن کلاسیک، پیت بوتجج میانهرو، الیزابت وارن چپگرا و برنی سندرز مبارزهجو، به این دو روی بیاورند. بلومبرگ، به جای محاسبات مالی باید به محاسبات سیاسیای میپرداخت که شاید به او میگفت، فهرست شلوغ گزینههای دمکرات برای رقابت با ترامپ، اگر به نظر رأیدهندگان مشکلی هم داشتهباشد، یک میلیونر سنتی میانهرو از جنس او، راهحلش نخواهد بود، آن هم در دورانی که یک جناح کامل در این حزب به دنبال جنگ با ثروتمندان است.