آیندهپژوه برجسته استرالیایی تحلیل کرد؛
نه قوی سیاه و نه آخرالزمان زامبیها: آینده جهانی با ویروس کرونای کووید-19
آیندهپژوه برجسته استرالیایی پاکستانیالاصل با نگاهی آیندهپژوهانه به شیوع بحران کرونا در جهان پرداخته است.
پیام نو| سهیل عنایتالله، پژوهشگر و آیندهپژوه برجسته استرالیایی پاکستانیالاصل که بهدلیل ابداع روش تحلیل لایهای علّی (روش CLA) شهرت دارد، در مقالهای با نگاهی آیندهپژوهانه به شیوع بحران کرونا در جهان پرداخته است. او اعتقاد دارد کرونا، بحرانی بهداشتی و در گسترهای وسیعتر، موضوع مورد رهبری و حاکمیت است؛ آزمون ایجاد تمدنی سیارهای با همکاری برای حل مشکلات.
آیا این یک قوی سیاه [رویداد شگفتیساز] است؟
همکار ما «لوئیس ژنگ» از حلقه آیندهپژوهی شانگهای باور دارد که هیچکس کووید-19 را پیشبینی نکرده بود. او میپرسد: «آیا این رویداد، یک قوی سیاه [رویداد شگفتیساز] است؟»
پاسخ ما این بود که این رویداد نمیتواند شگفتیساز باشد؛ چراکه رویداد شگفتیساز بهعنوان رویدادی غیر قابل پیشبینی و یک غافلگیری کامل تعریف میشود. علت این که رویداد شیوع ویروس کرونا، شگفتیساز نیست، این است که پیدایش و شیوع یک ویروس کرونای دیگر توسط بسیاری از کسانی که در زمینه بیماریهای عفونی نوظهور (EIDs) کار میکنند، پیشبینی شده بود. در واقع، استدلال ما این است که باید برای «کرونا» بعدی آماده شویم.
این پیشبینیپذیری در بخشهای مختلفی وجود دارد:
1. تعداد فزایندهای از بیماریهای عفونی نوظهور به وضوح در ادبیات علمی ثبت شده است (مورس 1995).
2. بسیاری بر این اعتقاد هستند که گاهی بیماریهای عفونی نوظهور شدید، از آنجاییکه دارای بالاترین نرخ جهش هستند، توسط ویروسهای تکرشتهای «آراِناِی» ایجاد میشوند و از حیوانات سر بر میآورند. این موضوع بیانگر توجه به این واقعیت است که بیش از 70 درصد از وقایع اخیر مربوط به بیماریهای عفونی نوظهور، منشأ حیوانی دارند (بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان بودهاند) که بیشتر آنها از حیات وحش، منشأ گرفتهاند (جونز و همکاران، 2008).
3. ویروسهای کرونا در فهرست نامزدهای احتمالیِ عوامل ایجاد رویداد بیماری عفونی نوظهور، جایگاه بالایی داشتند. سندروم تنفسی حاد (سارس) در سال 2003، سندروم تنفسی خاورمیانه (مِرس) در سال 2012 - هر دو بیماری ناشی از کروناویروسهای جدید بودند. (فان و همکاران، 2019)
4. خفاشها به عنوان منبع احتمالی ویروسهای ایجادکننده «ایآیدی» نیز در ادبیات علمی به خوبی شناخته شدهاند. (اولیوال، 2019)
5. تحقیقات انجام شده درباره سارس و آنفلوانزای مرغی مشترک بین انسان و حیوان، مسیرهای سرایت عفونت را شناسایی کردند که اغلب شامل «میادین فروش دام [1]» [بازارهای خیس] بودند که در آنها حیوانات زنده به فروش رسیده و در محل سلاخی میشوند. در خصوص آنفلوانزای مشترک بین انسان و حیوان، شیوع ویروس به انسانها از مرغهای عرضه شده در بازارهای فروش پرنده زنده (یعنی همین میادین فروش دام) بود. در مورد سارس، سرایت اولیه بیماری در یک بازار فروش دام و عرضه موجودات وحشی روی داده است؛ یعنی زمانی که مردم در معرض گربههای زَبادی (Civet Cats) قرار گرفتند و این حیوانات عامل پخش ویروس کرونای سارس بودند. اگرچه تلاشهایی برای تغییر این بازارهای عرضه حیوانات در برخی از کشورها منجر به تعطیلی این بازارها شده است (فائو، 2015)، بهخصوص جاهایی که گونههای متعدد شامل گونههای وحشی، در هم نگهداری میشوند؛ اما این تغییر بهدلیل طیف وسیعی از عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دشوار بوده است. ما پیشبینی میکنیم که در کوتاهمدت اهمیت این عوامل کم شود؛ اما از آنجاییکه «فرهنگ، استراتژی را یک لقمه چپ میکند»، احتمالاً بدون تغییرات فرهنگی و نهادی جهانی، این تغییرات به وضعیت قبلی باز خواهند گشت.
تمام موارد فوق پیش از کووید-۱۹ شناخته شده بودند؛ بنابراین افرادی که در حوزه بیماریهای عفونی نوظهور کار میکنند، غافلگیر نشدند. اگرچه زمان دقیق شیوع پیشبینی نشده بود؛ اما با وجود این، پیدایش و شیوع ویروس کرونای جدیدی که به بازارهای فروش حیوانات مربوط باشد، اصلاً دور از انتظار نبود.
بهرغم اینکه زمانبندی دقیق موضوع سرمایهگذاری در بازار و معاملات سهام است؛ اما در آیندهپژوهی و آیندهنگری، زمانبندی دقیق موضوعیت ندارد. موضوع آیندهپژوهی و آیندهنگری، ایجاد ظرفیت پیشبینی مسائل فردا و اقدام امروز است. بر همین اساس، نشانههای شیوع کرونا بهعنوان نشانههای ضعیف (Weak Signals) این رویداد، طی یک دهه وجود داشتهاند.
فرهنگ، استراتژی را یک لقمه چپ میکند [2]
چرا پس با این اطلاعات ما درگیر یک بیماری همهگیر هستیم؟ همکاران ما در جمهوری خلق چین اظهار میکنند که اولاً «این موضوع عمیقاً به فرهنگ غذا خوردن چینیها مربوط است؛ یعنی ترجیح گوشت تازه حیواناتی که در محل قصابی شدهاند». دوم، سابقه بحرانهای غذایی در چین همچنان در اذهان زنده است. سوم اینکه همچنان سطحی از احساس بیاعتمادی به دولت وجود دارد. برای مثال، «شهروندان آگاهی اندکی از روند تولید گوشت یخزده دارند و به خاطر فقدان شفافیت اطلاعاتی، در نتیجه بعضی مقررات ممنوعیت استفاده از حیوانات زنده در بازارهای فروش حیوانات [بازارهای خیس] را نادیده میگیرند». در واقع این افراد صرفنظر از هزینههایی که بر کل جامعه تحمیل میکنند، فقط به فکر ثروتآفرینی هستند و برای دریافت جایزه، شکار میکنند.
علاوه بر این، بسیاری از ساکنان مناطق روستایی کاملاً با الگوهای باورهای باستانی زندگی میکنند، و «زنده بودن» حیوان به منزله سلامت بیشتر تلقی میشود و خوردن گوشت این حیوان؛ یعنی اینکه فرد دارد حیات را «میخورد»؛ بنابراین فقدان اولیه سرعت پاسخگویی را نهتنها میتوان بهواسطه این فرهنگ دانست که در آن اطلاعرسانی به بالادستیها (لو دادن افراد خاطی) با ترس از دست دادن شغل این افراد همراه است؛ بلکه این حقیقت هم وجود دارد که بخشهایی از چین از حیث پیشرفت و فرهنگ، در ادوار زمانی کاملاً متفاوت از هم زندگی میکنند. هم جهانبینی باستانی، هم جهانبینی کمونیستی و اکنون یک رویکرد جهانگرایی. مطمئناً از زمانی که آغاز مسئله شفافیت سرگرفت، پاسخ چین قوی و پویا بوده است. سرعت شیوع ویروس بهطرز چشمگیری کاهش یافته و به سایر نقاط جهان این امکان را داد تا شیوع بیماری را کاهش دهند.
دیدگاههای متنوعی وجود دارند که اغلب هم با یکدیگر در تنش هستند و اینجاست که مشکلات اجتماعی پدیدار میشوند یا پرداختن به آنها دشوار است، در چنین شرایطی علایق و راهبردها با هم در تعارض هستند و هر یک ارابه خود را در جهت مختلفی میکشاند.
این رویداد با استفاده از روش تحلیل لایهای علّی (روش CLA) تشریح شده که در جدول زیر نمایش داده شده است. 6 فرا-دیدگاه در این میان حیاتیاند: دیدگاه کسانی که در این بازارها [بازارهای خیس] فروشنده هستند؛ دیدگاه کسانی که در بوروکراسی سیاسی نقش دارند (برای مثال، این سطح به تشریح و توضیح رشد کووید-۱۹ در اوایل دوران شیوع در چین و نیز به رشد آن در ایران کمک میکند)؛ استراتژی کنونی کاهش سرعت انتشار ویروس-قرون وسطایی؛ دیدگاه داروسازان؛ بازار؛ و البته شهروندان.
|
بازار فروش دام و احشام [بازار خیس] |
بروکراسی سیاسی |
سلامت عمومی |
داروسازی |
اقتصادی |
شهروندان |
لایه لیتانی |
استمرار کار بازار فروش دام و احشام |
اطلاعات بیماری به اشتراک گذاشته نشده است |
کاهش سرعت شیوع بیماری تا سیستمها بتوانند دوام بیاورند |
بهره جستن از سیستمهای پزشکی و سلامت برای تولید درمان |
شاخصهای اقتصادی - رکود در راه |
ترس و وحشت |
لایه سیستمی |
مشاغل در تنش با نیاز به حذفشان
خارج از قانون |
مشاغل - ترس از تلافی از سوی بالادستیها |
قرنطینه،
فاصله اجتماعی،
نظارت،
منع آمد و شد،
تخت کردن منحنی شیوع بیماری،
استفاده از برنامههای موبایلی و هوش مصنوعی |
یافتن واکسن،
واکسیناسیون همه،
استفاده از فناوریهای جدید برای سرعت بخشیدن به راه حلها |
سود و سیستمهای بههم پیوسته باعث فشار بر بخشهای پاییندستی میشود.
عدم قطعیت عامل عدم ثبات بازار |
شهروندان به دنبال راهنمایی.
رهبران نامطمئن از چگونگی ایجاد تعادل بین اقتصاد و سلامت عمومی. |
لایه جهانبینی |
انباشت ثروت - اقتصادی |
سیاسی - اقتدارگرا |
ایمنی – قرون وسطایی |
داروسازی – بهاضافه هوش مصنوعی بهاضافه تا حدی سلامت عمومی |
بازارها – سرمایهداری |
شهروندان سیستمهای خطیتر را ترجیح میدهند؛ اما به دنبال نظر تخصصیاند
|
لایه افسانه / استعاره |
«جایزهبگیرها»
«پول را به من نشان بده» |
«مرد بزرگ [3]» |
«شکستن زنجیره سرایت»
«کم کردن سرعت آتش» |
«گلوله نقرهای [4]» |
«کجا پنهان شویم»
«همهجا فرصت هست»
|
«به چه کسی اعتماد کنم» |
بنابراین بخشی از چالش یک پاسخ جهانی این است که جهانبینیهای چندگانهای در کارند که همه دغدغههای مختلف دارند.
در حالی که تحلیل لایهای علّی به ما کمک میکند تا نظرگاههای مختلف را درک کنیم و سناریوها به ما کمک میکنند تا جهتهای بدیل آینده را بررسی کنیم.
در این صورت چه سناریوهایی وجود دارد؟
بر اساس صدها مقاله، حداقل چهار سناریوی احتمالی برای آینده میبینیم. البته نامگذاری سناریوها صرفاً بر اساس انتخاب و علاقه شخصی فردی که سناریونگاری انجام میدهد، صورت میگیرد و نام سناریو باید به نوعی بیان کننده وضعیت و شرایط آینده باشد؛ بنابراین بر اساس سلیقهی آیندهپژوه انتخاب میشود.
1. آخرالزمان زامبیها (CDC 2020). این آینده بهدلیل جهش ویروس کرونا به اضافه بیگانههراسی و به اضافه وحشت پدیدار پدیدار میشود. عدم قطعیت به تداوم سقوط بازارها منجر میشود. زنجیره تأمین، گردشگری، مسافرت و همایشها همه مختل میشوند. رکود شدید و طولانیمدت حاصل میشود، اگر رکود بزرگ [5] جدیدی رخ ندهد. ناکامی دولتها در اقدام به تغییرات بنیادین در برخی کشورها منجر میشود، مثلاً ایران و آمریکا. هرجا فشارهای سیستمی باشد، سیستمها زیر فشار میشکنند. مطمئناً برای خیلیها آینده اینطور به نظر میرسد. خاطره بیماریهای همهگیر و ویرانگیر گذشته مانند طاعون در سطح بین نسلی در اذهان مانده است. ترس و وحشت حکمفرما میشود.
2. وقفه لازم. در اکثر کشورها تلاش شده تا «منحنی مبتلایان تخت شود» تا به سیستمهای خدمات درمانی کمک شود. در آینده، کووید-۱۹ صرفاً مثل یک آنفولانزای زمستانی دیگری میشود که همچنان برای سالمندان و سیگاریها خطرناک است، این در حالی است که این بیماری ظرف یک سال حل شده و تبدیل به روال میشود. شرکتهای داروسازی بزرگ فرصت درآمدزایی را میبینند و تا سال 2021 واکسن آن در دسترس خواهد بود. همزمان، سرعت جنونآمیز بسیاری از فعالیتها کاهش مییابد، با فواید متعددی برای کره زمین و سلامتی فردی. اولین نتیجهاش اینکه انتشار گازهای گلخانهای کم میشود. شهرهایی که بیش از حد توریست دارند مانند ونیز، فرصت استراحت پیدا میکنند. بومیگرایی بهبود مییابد. مردم روی زندگی درونی خود تمرکز میکنند. تعداد افرادی که مراقبه میکنند بیشتر و بیشتر میشوند. برای مدت کوتاهی کار از خانه عادی میشود. با این حال، دولتها هنوز هم از کارمندان در این فرایند پشتیبانی نمیکنند؛ زیرا اعتماد عامل مؤثری در این میان است؛ بنابراین، پس از وقفه، همه چیز به روال معمول برمیگردد. سرعت را کم کردیم تا دوباره زیادش کنیم.
3. بیداری سلامت عمومی. شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی، خبرگان علم، استارتاپها و متخصص در بهداشت عمومی به نجات میآیند. به راستی وارد دوره موج چهارم دیجیتال میشویم - ژنومیک به همراه هوش مصنوعی به پایش و سپس پیشگیری کمک میکند. الگوی بهداشتی پنجگانه - پیشگیری، دقت، مشارکت، همکاری و شخصیسازی به هنجار تبدیل میشود. پیشرفتها یکی پس از دیگری با نوآوری اتفاق میافتند (تشخیص بیدرنگ ، پایش سلامت با استفاده از بیگ دیتا) و این در بخشهای مختلف سیستم پیش میرود. در حالی که ویروس در چین آغاز شد، این کشور به این خاطر که ناچار به سازگاری است، پیشتاز نوآوری است. «اقلیت خلاقی» که توینبی از آن میگوید، با استفاده از علم و فناوری منبع باز هدایتگر میشوند. کار از خانه در حالی که رابطه جدیدی بین کارفرما و کارمند ایجاد میشود، رشدی شدید میکند. از آنجایی که قدرت جامعه مبتنی بر چگونگی رفتار با ضعیفترین اقشار است و نه چگونگی تجلیل از قویترین افراد «درآمد پایه عمومی [6]» مورد حمایت قرار میگیرد. جوانان دیگر آینده نیستند؛ بلکه حال هستند. این همان اختلالی است که واقعاً انقلاب صنعتی چهارم را ایجاد میکند. همراه با نوآوری بیرونی، نوآوری درونی نیز وجود دارد: انقلابی اجتماعی. علم و فناوری مبتنی بر شواهد و نه ترجیحات لحظهای رهبران، پشتوانه اطلاعاتی سیاستگذاریهای عمومی میشوند. بینش حاصل از مبارزه با کووید-۱۹ در مورد تغییرات اقلیمی [7] اعمال میشود. تغییری چشمگیر در رژیمهای غذایی مبتنی بر گیاهان ایجاد میشود. این تغییرات تحول در عرصه کسبوکار و جهش اجتماعی هستند و نه بازگشت به شرایط عادی؛ اما نگرانیهایی درباره حریم خصوصی وجود دارد.
4. ناامیدی بزرگ. نه آخرالزمانی در کار است، نه رکودی بزرگ و نه جادویی؛ فقط کاهش آهسته و چشمگیر سلامت و ثروت. همهجا دیوارها بالا میروند. سازمان بهداشت جهانی و دیگران سعی میکنند ویروس را مهار کنند؛ اما ویروس مکرراً به بدن، ذهن و قلب همه افراد نشت میکند. به قرون وسطای اروپا برمیگردیم. تلاشها برای رسیدگی ناکام میمانند. آسیبپذیرها فراموش میشوند. حافظه بین نسلی از همهگیریهای گذشته پشتوانه اطلاعاتی مردم میشوند.
بسته به جهانبینی افراد، آینده بسیار متفاوت خواهد بود. مطمئناً، اولین سناریو نمایانگر ترسهای عاطفی است. توقف لازم و جادوی علیبابا [8]، مبتنی بر پیشرفتها در علم و فناوری توسط شرکتهای بزرگ داروسازی و فناوری اطلاعات با سطوح مختلف مداخلات فردی و اجتماعی است. ناامیدی بزرگ نمایانگر ناکامی در اقدام بخردانه است.
نتیجهگیری و مراحل بعدی
برای جلوگیری از شیوع بیماری بعدی، اولین قدم ممنوعیت جهانی بازارهای فروش حیوانات [بازارهای خیس] و تجارت حیوانات وحشی با کمک واقعی به فروشندگان است تا فقیر نشوند. این کار عظیمی است؛ زیرا تعداد افراد درگیر تجارت حیوانات وحشی و همچنین ارزش اقتصادی جهانی آن بسیار بالاست. صنعت حیات وحش چین بهتنهایی 74 میلیارد دلار آمریکا ارزش دارد. با این حال، هزینه این شیوع برای چین چندین برابر بیشتر از این خواهد بود؛ حتی اگر فقط ضررهای مالی مرتبط با گردشگری و هزینههای مصرفکنندگان حساب شوند.
با این حال، موانع بالقوهای نیز وجود دارد؛ حتی اگر ممنوعیت تجارت حیوانات وحشی از نظر اقتصادی منطقی باشد، واکنش منفی فرهنگی روی میدهد: «چرا باید بدون دسترسی به غذاهایی که مرا تقویت میکنند، زندگی کنم. این دیکته کردن قید و بند غربی به سبک زندگی من است!»
صرفنظر از موفقیت ممنوعیت بازارهای فروش حیوانات [بازارهای خیس] و تجارت حیات وحشی، هزینههای اقتصادی بیماری همهگیر کووید-۱۹ با جزئیات بسیار مورد بحث و تحلیل قرار خواهد گرفت. به احتمال زیاد استدلالی به نفع سرمایهگذاری مطرح میشود در همان راهبردهایی که پس از همهگیریهای سارس و آنفولانزای H1N1 در سال 2009 مطرح شد، راهبردهایی که تنها بخشی از آنها تأمین مالی و اجرایی شدند؛ بدین معنی که پشتیبانی از ادامه وضع موجود و تثبیت مسیر وجود خواهد داشت، با تضمین این که کشورها قادر هستند مقررات بهداشتی بینالمللی را رعایت کرده و همه¬گیری یا چالش بیماری همهگیر بعدی را «مدیریت» کنند.
دوم، باید اهتمام بیشتری در تشخیص بیماری صورت گیرد؛ حتی زودتر، بهویژه در مناطقی که خطر بیشتر بروز و سرایت بیماری در آنها وجود دارد. این امکان احتمالاً در گرو سرمایهگذاری کامل در فناوریهای جدید مانند نسل بعدی ترتیبدهی (NGS)، کلاندادهها، هوش مصنوعی و برنامههای ترکیبی هوش مصنوعی است که میتوانند بیماریها را تشخیص دهند.
اقدام سوم که کلیدی است افزایش سرمایهگذاری در راهبردهای پیشگیری واقعی خواهد بود که متمرکز بر اکثر پاتوژنهای بیماریهای مشترک حیوانات هستند و در نتیجه تغییر در تولید مواد غذایی، کشاورزی، استفاده از زمین و تماس با حیوانات وحشی پدید آمدهاند. برای مثال، این امر میتواند منجر به ایجاد مناطق حائل بین محیط زندگی حیوانات و سکونتگاههای انسانی یا مطالعات هزینه-فایده در خصوص پروژههای جدید کشاورزی و تغییر کاربری اراضی باشد که خطر افزوده بیماریهای عفونی نوظهور از قبیل کووید-۱۹ را به حساب میآورد. حتی به صورت اساسیتر، راهبردهای پیشگیری واقعی به معنای بازاندیشی درباره مدل فعلی «بیشتر، بیشتر، بیشتر» در توسعه خواهد بود. با اتخاذ دیدگاههای بومسلامتی، استدلال میکنیم که طبیعت پاتک میزند. همیشه.
نتیجهگیری: این بحران یک بحران بهداشتی است. البته بسیار فراتر از این است. موضوع مورد رهبری و حاکمیت است، این که میخواهیم در چه نوع دنیایی زندگی کنیم. این آزمون ایجاد تمدنی سیارهای است با همکاری برای حل مشکلات.
اگر موفق نشویم، «کرونا» بعدی در پیج دیگری در انتظار ماست.
نویسنده: سهیل عنایتالله و پیتر بلک
مترجم: مسعود سعیدی مقدم
ویراستار علمی تخصصی «ابوذر سیفی کلستان» عضو پیوسته انجمن آیندهپژوهی ایران
[1] بازارهای فروش حیوانات برای مصرف غذایی که در آن حیوانات به صورت زنده و اغلب در شرایطی بد و غیربهداشتی نگهداری میشوند
[2] نویسنده مقاله از عبارت «فرهنگ استراتژی را برای صبحانه میخورد» در متن انگلیسی استفاده کرده که معنایی مشابه معادل به کار رفته دارد و از غلبه آسان فرهنگ بر راهبرد حکایت میکند، به این معنا که اگر بین راهبرد و فرهنگ تناسبی نباشد، راهبرد به سادگی مغلوب فرهنگ میشود
[3] اصطلاحی در اشاره به نهاد قدرت
[4] در افسانهها، گلوله نقرهای ابزار کلیدی و قطعی نابود کردن هیولاهایی مثل گرگینهها یا خونآشامان یا دیگران است. در معنای اصطلاحی، به راه حلی قاطع که مشکل را کاملاً حل میکند، اشاره دارد
[5] اصطلاحی مربوط به رکود بزرگ اقتصادی جهانی در دهههای ۲۰ تا ۴۰ میلادی که با نام «افسردگی بزرگ» هم شناخته میشود
[6] ایدهای اقتصادی که در آن، دولتها مبلغی را به عنوان درآمد پایه برای همه افراد جامعه تصویب میکنند تا حداقلهای نیازها تأمین شود. این ایده در سالهای اخیر حمایت بیشتری یافته و در برخی نقاط جهان، آزمایش شده است. اندرو ینگ، کاندیدای ریاستجمهوری در حزب دمکرات با قراردادن این ایده در مرکز کارزار انتخاباتی خود و جلب حمایت نسبی، به افزایش شهرت این ایده کمک کرد
[7] بحران تغییرات گسترده در اقلیم آبوهوایی سراسر جهان که پیشتر با نام گرمایش زمین شناخته میشد؛ اما به این عنوان دقیقتر تغییر کرد
[8] همزمان که نام شخصیتی از افسانههای کهن است، نام یک شرکت تجاری بزرگ چینی است و اینجا به همان نوعآوری کسبوکارها در آیندههای پیشبینی شده اشاره دارد