روحاله نخعی| روزنامهنگار
ایران و دعوای قرهباغ
حمایت ایران از هر یک از دو طرف یا تلاش برای میانجیگری در حل کامل اختلاف قرهباغ، خلاف منافع ایران است.
پیام نو| از زمانی که خبر شروع دوباره یا به عبارت دیگر شروع چندباره درگیریهای قرهباغ منتشر شد، موضعگیریها در ایران هم شروع شده است. مردمی که سمت و تریبون رسمی ندارند، البته موضعگیریهای خود را داشتهاند، اما چند نفر از کسانی که جایگاه رسمی دارند نیز، با بیانیه و سخنرانی و توییت، سعی کردهاند موضع خود را در این دعوا مشخص کنند. واقعیات دیپلماتیک منطقه، اما میگوید نهتنها حمایتهایی که از سوی برخی چهرهها، مثل امامان جمعه مناطق شمال غربی کشور و سیاستمدارانی مثل علی مطهری مطرح میشود، بلکه ادعاهای جدی مبنی بر «میانجیگری ایران» در دعوای جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز چندان با منطق منافع ایران همخوان نیست.
کثرت تریبونهای رسمی موضعگیر در سیاست خارجی، البته همواره پدیدهای نامطلوب بوده که برای سیاست خارجی ایران دردسرآفرین شده است، اما در این مورد بهخصوص، ذات موضعگیری میتواند برای ایران خسارتآفرین باشد.
داستان اختلاف جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ، عمری طولانیتر از عمر دو کشور دارد، یعنی از زمانی که هر دو بخشی از شوروی سابق بودند، این اختلاف وجود داشته است و از آن روز تابهحال این اختلاف چند مرتبه به درگیری نظامی منجر شده است. موضوع بخشی از خاک شوروی سابق است که آذربایجان و ارمنستان، هر دو روی آن ادعاهایی دارند و البته مجال پرداختن به آنها، در این مطلب نیست، اما واقعیت اینجاست که برای هر دو کشور، مسئله، مسئلهای حیثیتی و هویتی است که از ابتدای شکلگیری و همسایگی بین این دو وجود داشته است.
اگر ایران از ادعای جمهوری آذربایجان درباره انضمام این منطقه به خود حمایت علنی و رسمی کند، هم در منطقه و هم در صحنه بینالمللی، شریک اقدامات نظامی باکو میشود که در این مدت، چندان هم حسابشده و منحصر به قرهباغ نیستند. این تقابل بخشهایی از دیگر مناطق ارمنستان و حتی خاک ایران را نیز درگیر کرده است. این حمایت، هزینهای برای ایران دارد که نه لازم است و نه لزوماً ایران در شرایط فعلی خود که در چند موضوع خارجی درگیر است، توان پرداخت آن را دارد.
اگر در مقابل هجوم جمهوری آذربایجان از ارمنستان دفاع کند، درگیر بحثی در حوزه تجزیهطلبی میشود که باز به سود ایران نیست. استقلال «جمهوری آرتساخ» را تقریباً هیچ کشوری در جهان نپذیرفته است و به ضرر ایران خواهد بود اگر خود را به اقلیتی اینچنینی اضافه کند.
از طرف دیگر، حمایت از هر کدام از دو طرف دعوا، مشخصاً به معنای چالشی عمیق و طولانی با طرف دیگر خواهد بود. هم ارمنستان و هم جمهوری آذربایجان همسایگان ایران هستند و درگیری چنان حیثیتی با آنها، کاملاً به ضرر ایران خواهد بود.
حمایت رسمی از هر کدام از دو طرف علاوه بر این، باعث چالشهایی درون مرزهای ایران نیز خواهد شد. در خاک ایران هم شهروندان آذریزبان که خود را صاحب اشتراکاتی با اهالی جمهوری آذربایجان میدانند، زندگی میکنند و هم شهروندان ارمنی که به همان شکل، نسبت به سرنوشت ارمنستان بیاعتنا نیستند. با توجه به این که این درگیری به درست یا غلط تا حد زیادی رنگوبوی قومیتی به خود گرفته است، دخالت ایران به نفع یکی از دو طرف، چالشهایی در این زمینه خواهد ساخت.
برخی البته ماجرا را به تقابل بین مسلمانان و غیرمسلمانان تبدیل کردهاند. این تصویرسازی برای این تقابل، هم برای منطقه و هم برای منافع ایران سم است. ایران البته از پرقدرتترین کشورهای اسلامی در منطقه است، اما در سطح سیاست خارجی، تعاملات بسیاری با مردم ادیان مختلف دارد. گوناگونی مذهبی در میان همسایگان ایران کم نیست. حمایت ایران از مواضع اسلامی و شیعی و جمعیتهای متعلق به این مذهب، مشخص است، اما اگر به نظر برسد یا حتی فرصت شکلگیری این ادعا داده شود که ایران حامی ادعاهای ارضی بر اساس مسائل مذهبی است، تا حدی که بخواهد در دعوای دو همسایه به سمت کشور «مسلمانتر» موضع بگیرد، این پژواک نامطلوب و چالشآفرینی برای ایران خواهد داشت.
اساساً چنین ادعایی از واقعیت هم به دور است، چرا که این اختلاف به سابقه تاریخی، منافع سیاسی و اقتصادی دو طرف، مواضع قدرتهایی مثل روسیه و بلندپروازیهای منطقهای فردی مثل رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و حامی جمهوری آذربایجان در این تقابل نقشآفرینی میکنند و تصویر تقابل مسلمین با نامسلمین در این موضوع، احتمالاً جز جنبه تبلیغاتی در ماجرا تأثیری ندارد.
در نهایت، هر کدام از این دخالتها یا اقدام جدی به میانجیگری سیاسی، به نتیجهای که برای ایران دردسر نیافریند، نخواهد رسید. هیچ کدام از دو طرف، جز در نتیجه مذاکراتی جدی و بلندمدت با حمایت و فشار بینالمللی قدرتهای جهانی و منطقهای، به چیزی رضایت نخواهند داد و وقتی توافق واقعی که به ماجرا خاتمه دهد در دسترس نباشد، ورود ایران به ماجرا تنها میتواند هزینهآفرین باشد. آن طور که به نظر میرسد و چنان که محسن پاکآیین، سفیر سابق ایران در آذربایجان در گفتوگو با ایسنا مطرح میکند، دو طرف اراده سیاسی برای هر این مشکل ندارند و این اختلاف، استخوانی است که حالاحالاها لای زخم قرهباغ خواهد ماند.
این البته به این معنا نیست که ایران باید نظارهگر ساکت ماجرا باشد. تبعات منفی این درگیری همین حالا مردم ایران را مستقیم درگیر کرده است و خمپارههای جنگ تازه در خاک ایران فرود آمده اند. مقامات ایران باید، چنان که تا امروز وزارت خارجه کرده است، هشدار قاطع به دو طرف درباره تکرار ورود ضربات این درگیری به خاک ایران را بدهند و بعد از آن، در محدوده توانایی خود و با استفاده از ارتباطی که با دو همسایه دارند، به دنبال توقف هر چه سریعتر این درگیری باشند. وعدهای که وزارت خارجه در این زمینه داده است، اگر در جهت مهیاکردن فضای آتشبس باشد، بهترین و البته انسانیترین اقدام برای توقف خونریزی است، اما اگر بنا باشد ایران درگیر «حل» این اختلاف به معنای واقعی کلمه باشد، هزینههای احتمالی چنین اقدامی از منافع احتمالی آن، بسیار بیشتر و البته محتملتر خواهد بود.