قسمت دهم
حمله به 3 سایت نظامی ایران و تصمیم لحظه آخری ترامپ
در نهایت، تصمیم گرفتیم سه سایت نظامی ایران را بزنیم و چندین اقدام دیگر انجام دهیم. گفتم میخواهم مطمئن باشم که همه با هم توافق داریم, بنابراین میتوانستم به ترامپ بگویم که مشاوران وی، متفقالقول یک پیشنهاد را ارائه میدهند.
به گزارش پیام نو، جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در کتاب خاطرات خود، پس از ارائه گزارشی درباره پشت پرده مأموریت نافرجام شینزو آبه در تهران، به موضوع سقوط پهپاد آمریکا و تصمیمگیری قطعی این کشور برای حمله به سه سایت نظامی در ایران پرداخته است؛ تصمیمی که ساعاتی قبل از انجام، دونالد ترامپ، آن را وتو میکند.
پیام نو در سلسله مطالبی، به ترجمه مهمترین بخشهای کتاب جدید جان بولتون که درباره ایران نوشته، میپردازد.
در بخشی از این کتاب در توضیح این حادثه آمده است: درست بعد از تماس آبه، جلسه شورای امنیت ملی برگزار شد. برگزاری این جلسه خیلی دیر بود. ترامپ خلاصه مذاکرات خود با آبه را شرح داد و بعد در مورد تخلف جان کری از قانون لوگان حرف زد، و گفت «وکلا این تخلف را پیگیری نمیکنند، نمیفهمم. مسخره است که پیگیری نمیکنند».
ترامپ جلسه را ترک کرد. مایک پنس، معاون رئیسجمهور ایالات متحده امریکا، پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا، شاناهان، قائممقام وزارت دفاع امریکا و من، گفتوگو را ادامه دادیم. دانفورد میخواست مطمئن شود که ترامپ فهمیده اگر ما تلفاتی به ایران وارد کنیم، مهلت قتل آمریکاییها بهدست ایرانیها پایان مییابد. پرسیدم: «چه مهلتی؟» در این جلسه و سایر جلساتی که با ترامپ داشتیم، مسئله تلفات، دغدغه ذهنی همه بود. ترامپ از اینکه گزینههای زیادی پیش روی وی در قبال مسئله ایران گذاشته نمیشد، ناامید بود.
با این تفاسیر، دوشنبه 17 ژوئن، همچنان به تصمیمی نرسیدیم. بوروکراسیها و مقامات کلیدی از نابردباری ترامپ و کمتوجهی وی به تأخیر در پاسخ به حملات به کشتیها نهایت استفاده را بردند و البته اوضاع فراتر از این رفت که اقدامات نظامی گزینه مناسبی به نظر میرسد. اِشکالتراشان برنامه خاصی نداشتند؛ اما آنها با موفقیت، اعمال هر گونه اقدامی علیه ایران را با تأخیر مواجه کردند، که این کار نه تنها ایران را قادر ساخت که آرمانهای هژمونیک خود را در خلیج فارس را پیش ببرد؛ بلکه به آنها درسهای اشتباه در مورد بازدارندگی داد. ایران تحت تأثیر «محدودیتهای» آمریکا قرار نگرفته بود؛ اما بهطور فزایندهای متقاعد شده بود که اصلاً مانعی بر سر راهش ندارد. ما هم روش خودمان را داشتیم.
قبل از جلسه شورای امنیت ملی ساعت 10 صبح، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که تا 8 ژوئیه منتظر نمیماند تا حدود کلیدی توافق هستهای را نقض کند. ایران حد مجاز ذخیره اورانیوم غنی شده را (300 کیلوگرم) طی 10 روز افزایش داد و حد مجاز ذخیره آب سنگین (130 تن) را طی 2 تا 3 ماه افزایش میداد. واضح بود که ایران قصد افزایش فشار بر اروپا را برای نجات توافق هستهای داشت؛ اما مهمتر از آن، تهران ثابت کرد که هدف اصلیاش، سلاحهای هستهای است. از سخنگو دولت ایران پرسیده شد که آیا ایران از توافق هستهای خارج خواهد شد، و او گفته بود: «اگر این راه ادامه یابد، خروج به طور مؤثر رخ خواهد داد.»
شاناهان، دانفورد، پومپئو و من در دفترم قبل از جلسه شورای امنیت ملی ملاقات کردیم تا گزینههای پنتاگون را بررسی کنیم. متأسفانه، آنها اساساً همان پیشنهادهایی که ما روز جمعه درباره آن بحث کرده بودیم را ارائه دادند، که حتی ترامپ در مورد آن گفت: «ما باید بلافاصله پس از اصابت موشک به کشتیها، به جایی حمله میکردیم. ارتشِ من، به من گزینه نمیدهد».
پومپئو، جلسه شورای امنیت ملی را با این جمله آغاز کرد، در حال پیشرفت در مذاکرات با کشورهای حوزه خلیج فارس در مورد تأمین بودجه عملیات آتی هستیم: « اطمینان دارم که آنها چکهای مهمی خواهند کشید.» ترامپ گفت: «دیگر به نفت آنها احتیاج نداریم. فقط نمیخواهم که ایران، سلاح هستهای داشته باشد.» تا الان، ترامپ ایدههایی در مورد اهداف مورد نظر خود داشت، و این ایدهها فراتر از گزینههای پیشنهادی وزارت دفاع بود.
فرماندهان ستاد مشترک ارتش ترجیح میدادند این کار را با پاسخی «متناسب» تمام کنند، «این به آن در» که هیچ کس از آنها انتقاد نکند؛ اما طبق قضاوت شخصی خودم، به کاری فراتر از این گزینهها فکر میکردم -مانند حمله به پالایشگاههای نفتی یا قسمتهایی از برنامه تسلیحات هستهای ایران- که برای بازدارندگی ایران لازم بود. نکته این بود که متقاعد کردن ایران با روشهای معمول، هزینههای بسیار بیشتری به ما یا دوستانمان تحمیل میکرد، تا نسبت به استفاده از زور در برابر ایران. تاکنون، ایران اصلاً هیچ هزینهای پرداخت نکرده بود.
حداقل اوباما تهدید کرد که به ایران حمله میکند، اگرچه جدیت اظهارات وی محل تردید بود. متأسفانه، کار ما هم دقیقاً کار اوباما بود. فقط موافقت کردیم که اقدامات دفاعی بیشتری برای محافظت از نیروهای آمریکایی در منطقه انجام دهیم و حتی تا پایان روز برای صدور بیانیه مطبوعاتی مشکل داشتیم.
روز بعد، در مصاحبهای با مجله تایم، ترامپ حملات اخیر را «بسیار جزئی» توصیف کرد. از خودم پرسیدم که چرا به خودم زحمت میدهم هر روز صبح به بال غربی کاخ سفید میآیم. روز چهارشنبه، موشکهایی از بصره شلیک شد که احتمالاً کار گروههای شبه نظامی شیعه با هدف مقر اداره مرکزی سه شرکت نفتی خارجی (اکسون، شل و انی) بود که باعث جراحات زیادی شده؛ اما تلفات جانی نداشت.
پاسخ دولت عراق اعلام ممنوعیت حملات از خاک این کشور علیه کشورهای خارجی بود. خوب میشد اگر عراق حداقل با نیروهای نظامی ایران و نمایندگان شیعه در قلمرو خود مانند نیروی نظامی ایالات متحده رفتار میکرد؛ اما با توجه به تسلط ایران در بغداد این کار غیرممکن بود. آن روز صبح، شورای امنیت ملی هیچ علاقهای به پاسخ به حملات موشکی نداشت. فرمانده جدید سپاه پاسداران ایران، حسین سلامی، و فرمانده نیروی قدس، قاسم سلیمانی، باید هم لبخند عمیقی میزدند.
خبر مهمتر آن روز این بود که شاناهان از نامزدی برای وزارت دفاع کنار کشید. گزارشهایی درباره آشفتگیهای خانوادگی که عامل آنها همسر سابقش بود، دوباره بروز کرد.
پس از این اتفاق، من و اسپر (مارک اسپر، وزیر دفاع کنونی امریکا) به دفترم برگشتیم و در آنجا تماسی داشتیم که نیروگاه برق و آبشیرینکن عربستان سعودی با موشک حوثیها مورد اصابت قرار گرفته است. اسپر بلافاصله به پنتاگون عزیمت کرد، و من با دانفورد تماس گرفتم که هنوز از این حمله چیزی نشنیده بود. ساعت 6:20 بعد از ظهر به اتاق بیضی رفتم تا خبر را به ترامپ بگویم.
در حالی که به نظر میرسید تا آن زمان، حمله به نیروگاه برق و آبشیرینکن الشقیق رویداد مهمی باشد، اتفاق بسیار بزرگتری افتاد و آن تماس تلفنی همان شب در حوالی ساعت 9 بود که ایران به هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی دیگری شلیک کرده بود، دومین مورد در کمتر از دو هفته، این پهپاد گلوبال هاک RQ-4A، روی تنگه هرمز مورد اصابت موشک قرار گرفته بود.
صبحانه هفتگی با شاناهان و پومپئو پیش از این برای صبح پنجشنبه هماهنگ شده بود و دانفورد ابتدا گزارش داد که بنا به درخواست سعودیها، فرمانده مرکزی، فرانک مککِنزی تیمی برای ارزیابی خسارت و شناسایی نوع موشک یا سلاح به کار رفته برای حمله به آبشیرینکن الشقیق بهکار گرفته است. موافقت کردیم که یک مقام مسئول در فرماندهی مرکزی باید هرچه سریعتر توضیحاتی در مورد این حادثه بدهد.
واکنش دانفورد به سقوط پهپاد گلوبال بسیار مهمتر بود. او توضیح داد که حادثه منجر به نابودی دارایی ایالات متحده شده که در رسانههای مختلف بین 120 تا 150 میلیون دلار تخمین قیمت زده شده و این خسارت، نسبت به سایر حملات و تحرکات ایران که به هیچ کدام از آنها پاسخ نداده بودیم، از همه شدیدتر بود. دانفورد کاملاً متقاعد بود که هواپیماهای نظارتی کنترل از راه دور همیشه در فضای هوایی بینالمللی پرواز میکنند، اگرچه احتمالاً پهپاد گلوبال در منطقهای پرواز کرده که ایران به طور یکجانبه آن را قسمتی از آبهای خود اعلام کرده بود، که تنها ایران آن را به رسمیت میشناخت. دانفورد پیشنهاد کرد که ما به سه موقعیت در مرز ساحلی ایران حمله کنیم. این سه موقعیت یا محل، احتمالاً در سقوط گلوبال هاوک دخیل نبودند، با این وجود، این پیشنهاد قابل قبول بود. یکی از نکات مهم این بود که دانفورد این پاسخ را «متناسب» میدانست و «عامل افزایش تنش» تلقی نمیکرد.
من دقیقاً به این دلیل که برای افزایش بازدارندگی ایران، به پاسخ قابل توجه سختتری نیاز داریم، پیشنهاد کردم که گزینههای دیگری را به لیست گزینههایی که قبلاً با ترامپ بعد از حملات کشتیها بحث کرده بودیم، اضافه کنیم. کمی مسائل را بالا و پایین کردیم و مشخص بود که همه بر این عقیده بودیم که باید حمله تلافیجویانه داشته باشیم، اگرچه پومپئو و من برای پاسخی قویتر، بیشتر از دانفورد و شاناهان اصرار داشتیم.
اسپر، تازه وارد شده و تا حد زیادی ساکت بود. در نهایت، تصمیم گرفتیم سه سایت نظامی ایران را بزنیم و چندین اقدام دیگر انجام دهیم. گفتم میخواهم مطمئن باشم که همه با هم توافق داریم؛ بنابراین میتوانستم به ترامپ بگویم که مشاوران وی، متفقالقول یک پیشنهاد را ارائه میدهند.
این اتفاق برای رئیس جمهور خوب بود، در حالی که او به وضوح تصمیم نهایی خود را گرفته بود، و اگر پیشنهاد ما را میپذیرفت، هیچکس نمیتوانست بگوید که او در مورد ایران خیلی آسان یا سخت گرفته بود.
همانطور که در حال صحبت بودیم، ترامپ تصمیم گرفت که با رهبران کنگره دیدار کند. جلسه با آنها قبل از تصمیمگیری نهایی برای بعدازظهر برنامهریزی شده بود. بلافاصله پس از ترک جلسه با او تماس گرفتم و توضیح دادم که مشاوران ارشد وی در واکنش به ایران به توافق رسیدهاند، و ترامپ فوراً موافقت کرد، و توئیت او قبل از جلسه شورای امنیت ملی مشخص بود: «ایران اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شد».
جلسه شورای امنیت ملی از ساعت یازده صبح بهموقع آغاز شد و نشان داد حتی ترامپ نیز این مسئله را جدی گرفته بود. پنس، اسپر، شاناهان، دانفورد، پومپئو، جینا هَسْپِل، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی سیا، مایک مولوانی، رئیس کارکنان کاخ سفید، پت سیپلون، وکیل کاخ سفید، لیو آیزنبرگ، از حامیان مالی حزب جمهوریخواه امریکا که بعداً سفیر امریکا در ایتالیا شد و من در جلسه شرکت داشتیم. مسائل پیش رویمان را توضیح دادم و سپس از دانفورد خواستم آنچه برای گلوبال هاوک اتفاق افتاده را توضیح دهد و گفت که پهپاد 146 میلیون دلاری ما را در حالی که در حین انجام مأموریت در فضای هوایی بینالمللی بود، سرنگون کردند.
از نظر من از حالت ترامپ مشخص بود که میخواست فراتر از پیشنهاد ما حمله کند. وقتی در مورد حمله از طرق مختلف سوال کرد، گفتم:«میتوانیم همه حملات را یکباره انجام دهیم، میتوانیم دفعه، دفعه انجام دهیم، میتوانیم هر طور که شما بخواهید انجام دهیم».
بازگرداندن اعتبار ایالات متحده و بازدارندگی کاملاً ناچیز ما در برابر تسلیحات ایران هستهای توجیه کننده حملات بیشتری بود؛ اما احساس کردم نیازی به این بحث نیست. مطمئن بودم که ترامپ حداقل بسته توافق شده صبح را تأیید میکند. بحث ادامه یافت، اگرچه پومپئو بیشتر ساکت بود. ترامپ در یک لحظه گفت: «بولتون به عنوان میانهرو»؛ زیرا من از بسته صبح پشتیبانی کرده بودم و همه خندیدند.
در مورد تأمین مالی این حمله گفتم: «این عملیات سودآوری خواهد بود» و پومپئو مجدداً تلاشهای خود را تا به امروز در راستای جذب سرمایه برای این عملیات توصیف کرد. او همچنین به دنبال مشارکت نظامی واقعی در گشتهای مشترک دریایی و موارد مشابه بود. برای مشاوره بیشتر در منطقه، ترامپ گفت: «در مورد گفتوگوها صحبت نکن. فقط در مورد پول و گشتها حرف بزنید».
ترامپ پرسید که حمله چه زمانی رخ خواهد داد و دانفورد گفت که تخمین زدند ساعت 9 شب باشد، به وقت واشنگتن. دانفورد همچنین گفت، «آقای رئیس جمهور، اگر آنها در پاسخ سعی کنند آمریکاییها را بکُشند، باز پیش شما خواهیم آمد،» و ترامپ گفت: «اینطور فکر نمیکنم. من نگران سربازانمان در سوریه هستم. آنها را ببر بیرون.» دانفورد در پاسخ گفت: «میخواهیم به آن نقطه برسیم» و ترامپ پاسخ داد: «سوریه دوست ما نیست».
سه مورد مهم در مورد تصمیم تازه توافق شده وجود داشت: (1) ما به اهداف واقعاً نظامی ضربه میزدیم همانطور که بحث شد، اهداف صرفاً نمادین نبودند؛ (2) به داخل مرزهای ایران حمله میکردیم و از خط قرمز ایران عبور میکردیم، و مطمئناً ادعاهای مکرر خود را مبنی بر این که چنین حملهای، بیپاسخ نخواهد ماند، تکرار کنند. و (3) ما اهدافی را مدنظر داشتیم که احتمالاً تلفات به همراه داشت، و با این سؤال روبرو بودیم که آیا ترامپ شنیده این حملهها به معنای کُشته شدن ایرانیان و احتمالاً کُشتههایی از طرف روسها بوده است؟ نظریههای جایگزینی نیز در مورد تصمیم شوکهکننده ترامپ برای لغو حمله نیز وجود داشت؛ اما من به شدت اعتقاد داشتم که ترامپ دقیقاً از عواقب آنچه تصمیم گرفته بود، اطلاع داشت.
جلسهای در کنگره برگزار شد که نانسی پلوسی 20 دقیقه دیر رسید. دموکراتها نگران استفاده از نیروی نظامی علیه ایران بودند؛ اما ترامپ این ایده را که حمله انجام شود؛ اما حمله ویران کنندهای نباشد به سخره گرفت. ترامپ بعداً گفت: «هیچ کاری نکردن بزرگترین خطر است.» مایک مککال پرسید که آیا میتوانیم تمام سایتهایی را که از آنجا به پهپاد ما حمله شده، نابود کنیم؟
ترامپ به درستی پاسخ داد، «این حمله مانند گذشته نخواهد بود. نمیتوانیم اجازه دهیم که آنها سلاح هستهای داشته باشند». دانفورد افزود: «این حمله از نظر کیفی متفاوت است، حمله مستقیم به ایران قابل اعتناست.»
این جلسه در ساعت 4:20 به پایان رسید و مقدمات حمله سرعت پیدا کرد. انتظار داشتم تمام شب در کاخ سفید باشم، حدود ساعت 5:30 به خانه رفتم تا لباس عوض کنم و برگردم. حدود ساعت 5:35 از سرویس مخفی با ترامپ تماس گرفتم و به او گفتم همه چیز در جریان است. «خوبه» او گفت، «بیا بریم.» ساعت 5:40 با شاناهان در مورد بیانیهای که او و دانفورد در پنتاگون پس از پایان حملات میخواستند ارائه کنند، پرسیدم و اینکه آیا آنها باید به سؤالات نیز پاسخ دهند یا فقط اظهارات مکتوب را میخوانند. وقتی به خانه رسیدم، شاناهان تماس گرفت و گزارشی در مورد حمله به سفارتخانه بریتانیا در ایران داد که بعداً معلوم شد گزارش اشتباه بوده و در پی این خبر، او و دانفورد تصمیم گرفته بودند تا حمله را به ساعت 10 موکول کنند.
نمی توانستم باور کنم پنتاگون زمان حمله را کاملاً فقط با تصمیم خود بهویژه براساس اطلاعات که صحت آن تأیید نشده، تغییر داده است. به ترامپ زنگ زدم تا بگویم ممکن است مجبور شویم حمله را برای یک ساعت به تعویق بیندازیم، اگرچه هنوز در حال بررسی شرایط بودیم. ترامپ نیز درک نکرد که چرا ما باید حمله را به تأخیر بیاندازیم؛ اما او اعتراضی هم نکرد.
درست بعد از تماس با ترامپ، به دانفورد زنگ زدم و به من گفتند شاناهان و دانفورد در حال گفتوگو هستند. نگران شدم که شاید شاناهان و دانفورد در تصمیم خود دودل شدند، من برای بررسی بیشتر به پومپئو زنگ زدم. پومپئو گفت که شاناهان و دانفورد ترسیدهاند و کاملاً از مسیر خارج شدند. شاناهان و دانفورد با او بحث کرده بودند که باید با توجه به «حمله» به سفارت انگلیس، چند روز صبر کنند تا ببیند آیا میتوانیم انگلیس را در حمله شریک کنیم؟ بدتر شد. از کاخ سفید تماس گرفتند که ترامپ میخواهد کنفرانس تلفنی داشته باشد.
تماس شاید ساعت 7:20 برقرار شد و ترامپ گفت تصمیم گرفته حمله را کنسل کند؛ زیرا حملات «مناسب» نبودند. وی گفت، «150 تا 151». فکر کردم شاید ترامپ به تعداد موشکهایی اشاره کرده که در مقایسه با موشک ایرانی که گلوبال هاوک را سرنگون کرد، میخواهیم به ایران شلیک کنیم. در عوض، ترامپ گفت که از طرف شخصی که نامش ذکر نشده، شنیده که ممکن است حملات، تلفاتی حدود 150 نفر برای ایرانیها داشته باشد. ترامپ گفت: «تعداد اجساد بسیار زیاد است.»
وی دوباره گفت که مایل نیست برای سقوط هواپیمای بدون سرنشین، اینگونه به ایران حمله کند. «متناسب نیست». پومپئو سعی کرد با او بحث کند؛ اما ترامپ توجهی نداشت. با گفتن اینکه ما همیشه میتوانیم بعداً حمله کنیم، ترامپ بحث را تمام کرد و تکرار کرد که نمیخواست اجساد زیادی در تلویزیون ببیند. سعی کردم نظرش را عوض کنم, اما به جایی نرسید.
در تجربه کاری من در دولت، این غیرعقلانیترین کاری بود که تاکنون از یک رئیس جمهور شاهد بودهام.
مترجم: مسعود سعیدی مقدم