نجف دریابندری
پیرمردِ دریای ترجمه
در دنیای بیکران ادبیات ایران، نام دو ستاره درخشان بر فراز قله «ترجمه» میدرخشد؛ محمد قاضی و نجف دریابندری؛ اما آنچه دریابندری را به چهرهای ویژهتر تبدیل میکند، یادگیری عمیق زبان انگلیسی به شیوه خودآموز است
پیام نو| در دنیای بیکران ادبیات ایران، نام دو ستاره درخشان بر فراز قله «ترجمه» میدرخشد؛ محمد قاضی و نجف دریابندری؛ اما آنچه دریابندری را به چهرهای ویژهتر تبدیل میکند، یادگیری عمیق زبان انگلیسی به شیوه خودآموز و فارغ از هرگونه تحصیل آکادمیک است.
زبان تند و تیزی داشت؛ شاید خصلتی برگرفته از خاک جنوب. ابایی نداشت شعرهای «نیما» به سبک قدیم را ضعیف توصیف کند، به صراحت نظر دهد اشعار «اخوان»، زیاد در فارسی نمیماند یا بیپروا تأکید کند به سهراب سپهری چندان اعتقادی ندارد؛ چون شعرهایاش بیشتر به درد شاگرد مدرسهایها میخورد!
دریابندری با همان زبان سُرخ، در یکی از گفتوگوهای بعد از بازگشت به وطن، با انتقاد از «استیل» نویسندگانی چون صادق هدایت، جلال آلاحمد و صادق چوبک، درباره ابراهیم گلستان گفت: «گلستان دچار بیماری پارکینسون در نگارش است که رفتهرفته اداهایاش تبدیل به لقوه و سرآخر به فلج کامل ختم میشود!»
دریابندری، «تاریخ فلسفه غرب»، اثر پرفروش و البته بحثبرانگیز برتراند راسل را ترجمه و ابتدا در چهار و سپس سه جلد آماده کرد.
روایتهایی از دخل و تصرف نجف دریابندری در اصل متون، نقل شده است. «چنین کنند بزرگان» نام برگردانی از کتاب «انحطاط و سقوط عملاً همهکس» به قلم «ویل کاپی» است که سال 1349 با ترجمه نجف دریابندری منتشر شد. زبان طنزآمیز دریابندری و ناشناس بودن نویسنده کتاب برای خواننده فارسیزبان، باعث شد شایعات جدی پیرامون کتاب شکل بگیرد و بسیاری «چنین کنند بزرگان» را تألیف دریابندری با همکاری احمد شاملو بدونند!
در سالهای پایانی عمر، آلزایمر به سراغ نجف دریابندری اومد. همراه با همسرش، زمستان سال 1386 در برنامه «باز هم زندگی» با اجرای بیژن بیرنگ حاضر شد. گاهی انگار ریسمانِ پیرمردِ ترجمه از دنیا با قیچیِ آلزایمر بریده میشد؛ اما هنوز غولی کاریزماتیک درون جسم خود داشت.
15 اردیبهشت سال 1399 در میانه جنگ فرسایشی با کرونا خبر آمد نجف دریابندری از دنیا رفت.
اول شهریور، نودویکمین سالروز تولد نجف دریابندری است.